شاعر : قاسم نعمتى نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
روبگـردانی زِما دنـیا جهـنم میشود روزیِماروزوشب اندوه وماتم میشود پلکهایت بازکندرهایرحمت رانبند بینگـاه تـودل ما خـانـۀ غـم میشـود
عاقبتهرکس دلش راشستشو داد ازگناه درحـریم آیـۀ تطهـیر،مَحـرم میشود
درسرو رویم شدهپیدادگر موی سپیدفرصت دیدار دارد روز و شب کم میشود چون خَمِ گیسوی توای لیلیِ صحرا نشین قامت چشم انتـظاران شماخم میشود
با تکـان ابرُوانت زود میریزم به هم نبـض عـالـم با نگاه تومنـظم میشود یا ولیالله راضی میشوی از دست من؟! با رضای تو رضای حق فراهم میشود هرکه زهرا مادرت راالگوی راهش کند وقت لبخند تومشمول دعاهم میشود خاک پایمادرتوسرمهچشمان ماست دست بوسِ او رسولاللهِ خاتم میشود شک ندارمکه حسین هم با دعای مادرش صاحب کربوبلا،اربابِ عالَم میشود
گریه ما باعث تسکین قلبِ فاطمهاست این حسین جانها به زخم سینه مرهم میشود
فاطمیه کربلا شبهای جمعه دیدنیست مادرت صاحب عزای ذبحاعظم میشود این پسرهم مثل مادرجای تنگی گیرکرد دندهها اینگونه شکلش نامنظممیشود